بسم الله الرحمن الرحیم
قبل از آغاز سخن لازم میدانم از همت بلند دستاندرکاران این همایش یعنی همایش کارآمدی دین در اداره جامعه صمیمانه و متواضعانه تشکر کنم. اقدام بسیار ارزشمندی است
به خصوص که 34 سال از پیروزی انقلاب اسلامی با این ادعا سپری شده که چون دین کارآمدی دارد پس انقلاب کنیم و چون دین کارآمدی دارد پس به اسلام برگردیم و صاحتهای زندگی فردی و اجتماعی جامعهمان را بر بنیانهای اساسی اسلام استوار کنیم. من معتقدم در هر فرصت مناسب نیاز به چنین همایشهایی است هرچه پژوهش پژوهشگران بیشتر، عمیقتر و ژرفتر بشود کمکی است در خور تحسین برای مسئولان و دستاندرکاران نظام اسلامی که بتوانند با نگاه به همه زوایا و جوانب دین در مقام عمل توفیق بیشتری پیدا کنند.
بحث از کارآمدی دین در عرصه اجتماع و نقش دین در حل معضلات جوامع از مباحث بسیار اساسی در حوزه اندیشه سیاسی اسلام است. که من معتقدم توجه به این کارآمدی دین میتواند منشأ بسیاری از معضلات منشأ بسیاری از رفع معضلات و ابهامات در جامعه ما باشد، منتها پرسشهایی در اینجا مطرح میکنم گرچه مجال و فرصت برای پرداختن به پاسخ همه این پرسشها نیست یعنی اگر سخن از کارآمدی دین مطرح میشود ما در مقابل این سری پرسشها قرار میگیریم:
1. آیا دین برای اداره همه امور انسانهاست و قبل از آن اساساً دلایل نیاز انسان به دین چیست؟ چه نیازی انسان به دین دارد؟
2. و در مرحله و گام دوم پرسش این است که آیا دین برای اداره همه امور انسانهاست یا برخی از امور به عقل و علم برمیگردد و در آنجا دین راه ندارد و باید به عقل بشر و علم بشر مراجعه کرد.
3. پرسش سوم این است که آیا دین تنها اصول ارزشی را بیان میکند یا به اصول علمی میپردازد علاوه بر اصول ارزشی؟
4. و پرسش بعد این است که آیا دین تنها تأمین کننده نیازهای زندگی اخروی و معنوی انسان است یا با دنیای انسان هم کار دارد؟
5. و آخرین سؤال البته سؤالات تنها منحصر به این نیست آیا دین فقط احکام تکلیفی و وضعی را بیان میکند یا به اخلاق و تنظیم احساسات نیز نظر دارد؟
این مجموعه پرسشهایی بود که در این عرصه قابل طرح بود. عرض کردم مجال پاسخگویی به همه این نیست اما به بعضی از این پرسشها میتوان توجه داشت و به آنها عنایت داشت و آن همان چیزی است که در عنوان همایش مطرح شده، کارآمدی دین در عرصه جامعه یعنی آیا از دین میشود برای اداره جامعهمان کمک گرفت؟ آیا دین علاوه بر توصیههایی که به زندگی معنوی و اخروی ما دارد توصیهای نسبت به دنیای ما دارد؟ میشود بر اساس دین حاکمیت به پا کرد؟ میشود بر اساس آموزههای دینی اداره جامعه را به دست گرفت؟ اینها پرسشهای جدی است و شاید هدف از برگزاری این همایش پاسخ به این نکته بوده. البته ما عرض کردیم 34 سال از انقلابمان گذشته و چون پاسخ این سؤال را مثبت دیدهایم انقلاب کردهایم ولی امروزه اگر چنین همایشی مطرح میشود این است که میخواهیم زوایای دین را در عرصههای مختلف رصد کنیم، در طول این 34 سال به کجا توجه کردهایم و به کجا توجه نکردهایم؟ این مسئله مهم است وگرنه پرداختن به اصل اینکه آیا دین کارآمدی دارد یا ندارد این همه شهید به خاطر این بوده که معتقد بودیم دین کارآمدی دارد این همه مبارزه، این همه زندان رفتنها، این همه تبعید شدنها به خاطر این بوده که معتقد بودیم حکم الهی باید در جامعه پیاده شود حتی رسالت طلبهها را هم در این 4 اصل خلاصه کرده بودیم: بیاموزیم، عمل کنیم، به دیگران منتقل کنیم و زمینه اجرای احکام الهی را فراهم کنیم. اصلاً فلسفه طلبه شدن ما در این 4 عرصه بوده بیاموزیم، عمل کنیم بر اساس آموختهها این پیام را به جامعه منتقل کنیم و بستر حاکمیت دین را در فضای جامعه به وجود بیاوریم، اصلاً اساس بنیان حوزههای علمیه بر این اساس است. در رابطه با این مسئله سؤال اینست که اساساً این مسئله از کی پدید آمد؟ کی این چالش و این پرسش مطرح شد که آیا اساساً دین کارآمدی دارد یا دین کارآمدی ندارد من یک تاریخچۀ بحث را یک اشاره گذرایی کنم و بعد هم بیام سراغ اسلام، سراغ قرآن و ببینیم از آموزههای دین آیا کارآمدی میشود استفاده کرد و بعد هم در فضای جامعه چه کاری باید انجام بدهیم.
من تا آنجایی که بررسی کردم در اروپا بعد از قرون وسطی تحولی در قلمرو دین بوجود آمد، کلیسای کاتولیک معتقد بود که دین در همه عرصهها کارایی دارد، میتواند تأمین کننده همه شئون جامعه باشد بعد از دوران رنسانس و تحولی که در فضای آن روز ایجاد شد کلیسا در مقابل پرسشها و نیازهای جامعه باید بگوییم بر اساس انجیل تحریف شده و دینی که توسط کلیسا به جامعه معرفی شده بود باید بگوییم کم آورد. و عملاً در فضای جامعه آن روز واقعیت دین به صورت یک افسانه و اسطوره مطرح شد. دین شد یک افسانه، دین شد یکه اسطوره، که اساساً مردم کار خودشان را میکنند و دین هم تحت عنوان یک حرکت افسانهای و اسطورهای کار خودش را میکند. و تأسفانگیزتر این است که بعدها و بعدها مارکسیستها آمدند آخرین ضربه را بر پیکر دین وارد کردند، حالا بعد از رنسانس تحت عنوان اسطوره، افسانه بدون اینکه به آن چیزی بپردازند. اما مارکسیستها آمدند بزرگترین ضربه را به وجود دین وارد کردند، گفتند دین نه تنها برای جامعه فایده ندارد بلکه ضرر هم دارد، و در گفتند دین افیون جوامع است، عدهای گفتند افیون دولتهاست عدهای گفتند نه اساساً افیون ملتهاست. یک عامل مخدر برای ملتها است و برخی دیگر این راه افراطی را طی نکردند بلکه آمدند تعبیری که در رابطه با دین مطرح کردند و رابطه دین با شئون زندگی را مطرح کردند گفتند دین، به عنوان یک مسئله جدی در جامعه مطرح نیست، نقش یک نقاش را دارد. حالا نقاش در جامعه باشد یا نباشد تأثیری در جامعه ایجاد نمیکند زیبایی هست اگر یک نقاش هنرمند چیزی را ترسیم کند به جامعه زیبایی میدهد ولی اگر هم نباشد جامعه میتواند به راه خود ادامه دهد، نقش یک نقاش! دین نقش یک هنر و زیبایی در زندگی جامعه، نه برطرف کننده معضلات جامعه. یعنی اگر این سالن ما اگر طراحی هنرمندانه هم نداشته باشد میتوانیم از آن استفاده کنیم و کارمان را پیش ببریم اما اگر هنرمندانه طراحی شده باشد، خب این زیبایی به یک شکل خاصی هم دارد. و متأسفانه بعدها هرچه جلوتر رفتیم و مسئله مدرنیته و به تعبیر عزیزمان جناب آقای حسینی بحث پست مدرنیته مطرح شد افرادی حتی کسانی که سابقه روحانی بودن داشتند، سابقه تحصیلات حوزوی داشتند مثل کسروی، رسماً اعلام کرد آنجایی که پای تعارض دین و مسئله مدرنیته مطرح میشود ما باید دین را از صفحه زندگیمان حذف کنیم تا اینجا پیش رفتند، وی رسماً با چنین ادعایی پیش آمد دین را باید از صحنه زندگی حذف کنیم. خب افرادی مثل سیدجمال الدین اسدآبادیها، محمد عبدل و سیدرشید رضا که در آن تفسیر المنارشان آمدند مطالبی را مطرح کردند، آنها آمدند یک بازسازی انجام دادند و یک کار دینی در این حرکت انجام دادند و تعبیرشان این بود که در تفسیر المنار این تعبیر را دارد که علت عقبماندگی ما مسلمانها نه بخاطر دین است، دین عامل رکود ما نیست هر عیب که هست از مسلمانی ماست.
دین به ذات خود ندارد عیبی هر عیب که هست از مسلمانی ماست
ما نتوانستیم احکام مترقی دین را در جامعه پیاده کنیم وگرنه دین کارآمد است. نیاز نیست بگوییم دین افسانه است، نیاز نیست بگوییم دین اسطوره است، نیاز نیست بگوییم دین افیون ملتهاست، نیاز نیست بگوییم دین نقش یک نقاش را دارد بلکه دین کارآمدی دارد آنچه عیب است از ماست که نتوانستیم دین را در صحنه جامعه ادعا کردهایم ولی در عمل کمیتمان لنگ مانده است. و اگر جامعه اسلامی و مسلمانان دنیا، حرف سیدجمال این بود جامعه اسلامی و مسلمانان دنیا همت کنند و دین را در مقام عمل کارآمد نشان دهند دین مشکلی ندارد برای اداره جامعه، چه در بعد فردی، چه در بعد اجتماعی، چه در بعد نظامی، چه در بعد تربیتی، چه در بعد سیاسی و همه ابعاد دین پاسخگوست. حالا من الان شاهد بیان میکنم. شما میگویید این ادعا را سیدجمال از کجا آورده و بر چه مبنایی این حرفها را مطرح کرده؟ من الان محضر مبارکتان عرض میکنم. متأسفانه افرادی مثل مرحوم بازرگان، میگویند مرحوم بازرگان بالاخره یک انسان پایبندی به دین بود ولی فکر، فکر دیگری بود. ایشان در رابطه با دین و آیات قرآن در هنگام تعارض با مدرنیته سخن عجیبی دارد و سخنش این است دستآوردهای جدید را باید بگیریم اگر آیاتی به گونه دیگری معنا میشود باید در معنای آیات تصرف کنیم تا با دستآوردها سازگاری پیدا کند و به تعبیر روشنتر تحمیل کنیم معنایی را به جای معنای دیگر بر آیهای تا با دستآوردهای جدید دوران مدرنیته سازگاری داشته باشد. این سخن بازرگان بود. و این حرف عجیبی است که ما در آیات روشن قرآن تصرف کنیم تا بتوانیم با مدرنیته آن را تطبیق کنیم و خدا رحمت کند شهید مطهری رضوان خدا، و من به دوستان طلبه مثل خودم سفارش میکنم آن کتاب گرانسنگ اسلام و مقتضیات زمان شهید مطهری را حتماً مطالعه کنند. و ایشان آمده قوانین اسلام را به قوانین ثابت و متغیر تقسیم کرده و فرموده زمان کار خودش را میکند و پیش میرود این فرهنگهاست که مختلف و متفاوت میشود و این دین سازگاری لازم را دارد که برای هر زمان بتواند برنامه مناسب ارائه دهد. و این سخن، سخن ارزشمندی است.
بنده مقدمهای را عرض میکنم برای اینکه نظر اسلام را درباره کارآمدی دین مطرح کنم، اینها همه در مقام هم مقدمه بود و هم مدعایی را ما مطرح کردیم و هم توجه به انظار دیگران بود اما اسلام چه میگوید؛ من معتقدم البته اعتقاد من نیست اسلام دارای سه مشخصه است. اسلام جهانی است، اسلام جاودانی است، اسلام جامع و کامل است. اگر ما این سه مشخصه را درباره اسلام طرح کردیم طبعاً پاسخمان را گرفتهایم که آیا دین کارآمد است در جامعه یا کارآمد نیست؟ بله جهانی است. «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاس[1]» جامع و کامل است. من در رابطه با جهانی بودن اسلام عزیز نکتهای را عرض کنم؛ از روزی که اسلام به عنوان یک دین و یک آیین مطرح شد با ادعای جهانی بودن مطرح شد، خودش را محصور در منطقه جزیره عرب نکرد اسلام عزیز ما و برای نفوذ خودش هیچ مرز جغرافیایی تعریف نکرد من نمونهها را عرض میکنم. خیلی جالب است که آن روزی که پیامبر اکرم (ص) علنی کرد دعوتش را و آیه نازل شد « وَأَنْذِرْعَشيرَتَ كَالْأَقْرَبين[2]» خیلی جالب است ما میبینیم که پیامبر اقوام و عشیره خود را جمع کرد این سخن پیغمبر است خیلی زیباست «إِنَّ الرَّائِدَ لَايَكْذِبُ أَهْلَهُ» پیشوا دروغ نمیگوید « وَاللَّهِ الَّذِي لَاإِلَهَ إِلَّاهُوَ» به خدایی که جز او خدا و معبودی قابل پرستش نیست «إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ حَقّاً خَاصَّةً» به خدایی که جز او معبودی نیست من یک مأموریت خصوصی دارم نسبت به شما که قرآن میگوید «وَإِلَى النَّاسِ عَامَّة» و یک مأموریت جهانی دارم ، پس از اول فریاد اسلام یک فریاد جهانی است؛ کارآمدی در جامعه جهانی است و نه در جامعه خودمان لذا به نظرم جامعه جهانی یا از قلم افتاده یا توجه نشده! کارآمدی دین در جامعه جهانی « وَإِلَى النَّاسِ عَامَّة[3]»
نکته دوم دعوت پیغمبر از سران کشورها، خب اگر مسئله منحصر به جزیرهالعرب بود برای قیصر و کسری و دیگران چه معنایی دارد که پیغمبر مکاتبه کند و نامه بنویسد یعنی مخاطب اسلام عزیز من یک مجموعه خاص نیست همه سران، همه پادشاهان، همه شاهان یا آیاتی که ما داریم «يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَميعا [4]»، «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّة[5]» اینها دعوت جهانی اسلام است. دین جاودانه است ادعای دوم ما؛ همان دلیل که جهانی بودن را میرساند جاودانه بودن آن را هم میرساند. جهانی بودن از نظر افراد و جاودانه بودن از نظر زمان؛ یعنی همان دلیلی که جهانی بودن را از نظر افراد میرساند چون افراد در همه زمانها را شامل میشود، جاودانی بودن را هم شامل میشود.دلیلی که جهانی بودن را میرساند جاودانی بودن را هم میرساند؛ چون اگر همه افراد شد یعنی برای همه زمانها جاودانه است. این هم نکته دوم، علت جاودانه بودنش این است زراره میگوید: «عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ (ع) عَنِ الْحَلَالِ وَالْحَرَامِ فَقَالَ حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَحَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَدا ًإِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة [6]» این را هم بارها شنیدیم.
و موضوع خاتمیت یعنی این دین که ما از آن به اسلام تعبیر میکنیم پیغمبرش خاتم است یعنی کسی دیگری نمیآید برای آخر تا پایان راه. «ماكانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَلكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخاتَمَ النَّبِيِّينَ[7]» اما جامع است این دین، آن روزی که غدیر مطرح شد جامعیت به دنیا گوشزد شد «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِينا» معنایش این است که در جمیع شئون زندگی بشر این دین دخالت دارد هم در بعد باورها و هم در بعد ارزشها، باورها یعنی اعتقادات، ارزشها یعنی اخلاق، رفتار یعنی احکام. اساساً دین بر سه محور اعتقادات به عنوان باورها، اخلاق به عنوان ارزشها و احکام به عنوان مقررات رفتاری انسانها اسلام در این سه عرصه حرف برای گفتن دارد. و اساساً علت جامعیت دین از بعثت نشعت میگیرد چرا بعثت؟ چرا پیغمبران مبعوث شدند؟ چون عقل بشر به تنهایی آن کارایی لازم را برای تشخیص مصالح انسان ندارد و معلب بن خنیس هم تعبیر جالبی را از امام صادق (ع) نقل میکند برای جامعیت این دین خیلی زیباست آنهایی که تردید میکنند این روایت را ببینند «قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ (ع) مَامِنْ أَمْرٍ يَخْتَلِفُ فِيهِ اثْنَانِ إِلَّا وَ لَهُ أَصْلٌ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَل[8] » هیچ مسئلهای نیست که دو نفر در مورد آن بحث و گفتگو داشته باشند
یعنی هیچ مسئله قابل گفتگویی و اختلافی در جامعه وجود ندارد، ریشه دارد، اصل دارد، بنیان دارد، پایه و اساس دارد و با مراجعه به آن اصل میشود حکم را بدست آورد. غیر از این است کارآمدی دین؟ امام صادق(ع) میگوید: دین کارآمد است.
«وَ لَكِنْ لَاتَبْلُغُهُ عُقُولُ الرِّجَال[9]» عقل به تنهایی مردم نمیتواند به آن دسترسی پیدا کند ولی خدای آفریننده انسان که به مصالح انسان بیش از خود انسان آگاهی دارد برای سعادت و خوشبختی انسان راه ارائه داده است و این نشان دهنده ویژگی انسان و خصوصیات انسان است.
و نکته دیگری که محضر شما عرض کنم و نکته نسبتاً مهمی است خیلی جالب است. این قرآن این کتاب آسمانی که ما خیلی غافلیم که توصیه امیرالمؤمنین نسبت به قرآن توصیه بالایی است، فرمود به قرآن عمل کنید تا دیگران نسبت به شما سبقت نگیرند. یعنی این گنجینه گرانبهایی است. امام صادق (ع) نیز از امیرالمؤنین این جمله را نقل میکند: دین کارایی دارد. اگر اشکالی هست از من طلبه است، 34 سال از انقلاب گذشته، اگر اشکالی هست از من محقق است که 34 سال از انقلاب گذشته حالا چه از ما خواستند و چه نخواستند، آنها نخواستند ولی آیا ما نمیخواستیم آبروداری کنیم نسبت به دین؟ من خودم را عرض میکنم چرا نیامدیم از این گنجینه گرانبهایی که در اختیار ما است، نظام سیاسی اسلام، نظام اقتصادی اسلام، نظام تربیتی اسلام و نظامهای مختلف اسلام را برای اداره جامعه امروزمان و برای حرکتهای بیداری که در سایر جوامع ایجاد شده به عنوان یک تحفه و یک ارمغان عرضه کنیم. امیرالمؤمنین میفرماید: «ذَلِكَ الْقُرْآن[10]» این قرآن را به نطق درآورید «فَاسْتَنْطِقُوه[11]» خود قرآن در خانه گذاشته شود حرف نمیزند «وَلَنْيَنْطِق» فاضل، عالم، مولای درس خارجخوان «فَاسْتَنْطِقُوه[12]» قرآن را به نطق درآورید «وَلَنْيَنْطِق [13]» انتظار نداشته باشید قرآن خودش بدون اینکه شما به سراغ قرآن بروید اصول اداره جامعه را به شما بدهد «أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ إِنَّ فِيهِ عِلْمَ مَامَضَى وَ عِلْمَ مَا يَأْتِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة[14]» هم علم گذشتگان و هم علم آیندهگان در آن هست. بهتر از این کارآمدی دین؟ و من طولانی نکنم سخن را، من معتقدم ما که مدعی اسلامیت نظام هستیم بخصوص حوزههای علمیه رسالتمان سنگین است حقیقتاً این دین اسلام عزیز پسوند نظام مقدس ما یعنی جمهوری اسلامی، خب در بعضی از کشورهای دیگر هم من دیدهام «الجمهوریه الاسلامیه الموریتانیه»!! خبری نیست، بعضی از کشورهای دیگر هم به این شکل است. ولی ما که مدعی هستیم باید با تمام وجود، در رابطه با اعتقادات که بخش اول دین است کارآمدی دین را در عرصه جامعه نشان بدهیم در مقام پاسخگویی به شبهات باید بسیج شویم. در دانشگاههای ما در مراکز علمی ما شبهاتی مطرح نشود که نسل جوان ما مورد تهدید قرار گیرد. کارآمدی دین یعنی پاسخگویی به شبهات اعتقادی و تبیین مباحث اعتقادی. کارآمدی دین در عرصه اخلاق همه پایبند به اخلاق باشیم، آحاد جامعهمان پایبند به اخلاق باشیم رفتار ما معرف اسلام ما «كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُم[15]» ، «كُونُوا لَنَا زَيْناً وَلَاتَكُونُوا عَلَيْنَا شَيْنا[16]» و به تعبیر امام عسگری فرمود که موقعی که مردم شما را میبینند یا به تعبیر امام صادق (ع) که فرمود موقعی که شما را میبینند بگویند «هَذَاجَعْفَرِيٌّ فَيَسُرُّنِي ذَلِك[17]» ما خوشحال میشویم. در عرصه رفتار فقه، مسئله اداره زندگی را دارد واقعاً این ابوابی که در فقه است از طهارت تا دیات آیا ما کار کارشناسانه انجام دادیم؟ مسائل نوپیدای در فقه چه مقدار ما کار کردهایم اینها است که من معتقدم این همایش پیامش این است؛ گرچه 34 سال زمان کمی نیست که از پیروزی انقلاب ما گذشته و خدمات بزرگی هم در عرصه دینداری و دینمداری انجام گرفته، کتاب نوشته شده، تبیین شده احکام دین روی ارزشهای اخلاقی سرمایهگذاری شده ولی هنوز هم اندر خم یک کوچه ایم
پیام این همایش این است که حوزویان، اهل فکر، اصحاب قلم، اهل اندیشه باید بسیج عمومی اعلام کنند برای تولید علم در جهت ارائه اسلام عزیز، ارائه درست، ارائه مکتب امروز ما تنها مسئولیتمان نسبت به جامعه خودمان نیست دیگران هم از ما انتظار دارند که تجربه گرانسنگمان را به دیگران منتقل کنیم.
وسلام